پیشزمینه و هدف: اختلال اتیسم که در IV DSM- از اختلالات فراگیر رشدی دوران کودکی به شمار میآمد، در DSM-5 با عنوان اختلال طیف درخودماندگی و جزو اختلالات رشد عصبی دستهبندی شده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر رواندرمانی حمایتی و آموزشی گروهی بر اضطراب، افسردگی، استرس و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم صورت گرفته است.
مواد و روش کار: پژوهش فوق با روش نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه پژوهش کلیه مادران دارای کودک مبتلا به اوتیسم مراجع به مرکز سرپایی روانپزشکی کودک و نوجوان مرکز آموزشی درمانی شفا رشت در 6 ماهه دوم سال 1392 و نمونهها شامل 20 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم بودند که نمره اضطراب و افسردگی آنها بالاتر از نقطه برش بود. آزمودنیها در مرحله اول به روش نمونهگیری در دسترس (هدفمند) انتخاب شدند و بعد بهصورت تصادفی در دو گروه 10 نفره کنترل و آزمایش قرار گرفتند. پیشآزمون شامل پرسشنامههای اضطراب بک، افسردگی بک، سیاهه تنیدگی والدینی (PSI) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHO QOL-BREF) بود که بر روی هر دو گروه اجرا شد سپس برنامه رواندرمانی حمایتی و آموزش گروهی، طی شش هفته، هر هفته یک جلسه 90 دقیقهای برای گروه آزمون اجرا شد. نتایج با تحلیل کوواریانس بررسی شد.
نتایج: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه رواندرمانی حمایتی و آموزشی گروهی توانست نمره اضطراب، افسردگی، استرس را در گروه آزمون بهطور معنیداری کاهش داده و کیفیت زندگیشان را ارتقاء بخشد. درحالیکه هیچ تغییر معنیداری در گروه کنترل مشاهده نشد (P<0/05).
بحث و نتیجهگیری: به نظر میرسد که تأکید بر این نوع مداخلات درمانی توسط نظام سلامت کشور میتواند تأثیر قابلتوجهی بر این وجوه از سلامت روان بیماران مذکور داشته باشد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |