پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای آمیختگی فکر و راهبردهای کنترل فکر با علایم وسواسی اجباری در جمعیت غیر بالینی انجام شده است.
مواد و روش کار: 420 دانشجوی دانشگاه تبریز در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان پرسشنامه آمیختگی فکر، پرسشنامه کنترل فکر و پرسشنامه وسواسی- اجباری مادزلی را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از روش آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: دادههای پژوهش نشان داد که بین باورهای آمیختگی فکر و علایم وسواسی اجباری رابطه مثبت معنیداری وجود دارد. خرده مقیاس آمیختگی فکر و کنش قویترین پیشبینی کننده علایم وسواسی اجباری در جمعیت غیربالینی میباشند. همچنین بین نمره راهبردهای کنترل فکر و علایم وسواسی نیز رابطه مثبت معنیداری بهدست آمد. از میان خرده مقیاسهای کنترل فکر، راهبرد نگرانی علایم وسواس را پیشبینی میکند.
بحث و نتیجهگیری: بنابراین یافتههای پژوهش حاضر از الگوی فراشناختی اختلال وسواسی اجباری حمایت میکند و نشان میدهد باورهای آمیختگی فکر و راهبردهای کنترل فکر میتواند در آغازیدن و تداوم اختلال وسواسی اجباری موثر باشد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |