جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای اسدنیا

سعید اسدنیا، دکتر فیروزه سپهریان آذر ، دکتر آرش موسی الرضایی اقدم ، سعید سعادتمند ،
دوره ۲۳، شماره ۷ - ( ویژه نامه اسفند ۱۳۹۱ )
چکیده

  پیش زمینه و هدف: مشکلات خواب در بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی بسیار شایع است. هدف پژوهش حاضر مقایسه کیفیت خواب و سردردهای میگرنی در افراد با خواب مناسب و نامناسب می‌باشد.

   روش : پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی مقایسه‌ای می‌باشد. جامعه آماری در برگیرنده کلیه دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه‌ای ساده انتخاب شدند. بدین منظوردر مرحله اول، تعداد ۲۸۰ نفر آزمون کیفیت خواب پیتسبورگ و پرسش‌نامه سنجش علائم سردرد میگرن نجاریان را تکمیل نمودند. در مرحله بعد، ۱۱۵ نفر از دانشجویانی که نمره آنان در آزمون کیفیت خواب پایین تر، و ۱۱۵ نفر از دانشجویانی که نمره آنان بالاتر از نقطه برش بود، انتخاب و به عنوان افراد با خواب مناسب و نامناسب گروه بندی شدند. داده‌های به دست آمده با استفاده ازآزمون آماری تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته‌ها : نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری (۰۰۱/۰ = P ) بین دو گروه از لحاظ متغیرهای مورد بررسی وجود دارد و گروه با خواب نامناسب میانگین بالاتری را در متغیر سردردهای میگرنی، کیفیت خواب و زیر مقیاس‌های آن یعنی کیفیت ذهنی خواب، تاخیر در به خواب رفتن، طول مدت خواب، خواب مفید، اختلالات خواب، مصرف داروهای خواب آور و اختلال عملکرد روزانه کسب نمودند.   نتیجه گیری : افرادی که از کیفیت خواب مناسبی برخوردار نیستند، سردردهای میگرنی و مشکلات خواب بیشتری را در طول زندگی خود تجربه می‌کنند.

 

 

 

 

 

   

 

 


سعید اسدنیا ، دکتر فیروزه ، سپهریان آذر ، سعید سعادتمند، دکتر آرش موسی‌الرضایی اقدم،
دوره ۲۴، شماره ۴ - ( ماهنامه تیر ۱۳۹۲ )
چکیده

پیش زمینه و هدف: سردرد و مشکلات خواب هردو به طور رایج بیشترین مشکلات گزارش شده در امور بالینی می‌باشند.پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین کیفیت خواب با سردردهای میگرنی انجام شده است.

روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه مورد بررسی۲۶۳ نفر (۱۳۷ نفر دختر و ۱۲۶ نفر پسر) از دانشجویان کارشناسی دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل آزمون کیفیت خواب و پرسش‌نامه سنجش علائم سردرد میگرن نجاریان بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین کیفیت خواب و زیر مقیاس‌های کیفیت ذهنی خواب، تأخیر در به خواب رفتن، خواب مفید، اختلالات خواب، مصرف داروهای خواب آور و اختلال عملکرد روزانه با سردردهای میگرنی همبستگی معنی‌دار در سطوح (۰۱/۰ p <و۰۵/۰p < ) وجود دارد. اما بین طول مدت خواب و سردردهای میگرنی همبستگی معناداری مشاهده نشد (۰۵/۰p>). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که اختلالات خواب، اختلال عملکرد روزانه و تأخیر در به خواب رفتن توانستند ۶/۲۲ درصد تغییرات مربوط به سردردهای میگرنی را پیش بینی و تبیین کنند.

نتیجه گیری: کیفیت خواب با سردردهای میگرنی رابطه معناداری دارد و افرادی که از کیفیت خواب مناسبی برخوردارند سردردهای میگرنی کمتری را در طول زندگی خود تجربه می‌کنند.


الهه قربانی ، سعید ، سعادتمند، فیروزه سپهریان آذر، سعید اسدنیا، هایده فیضی پور ،
دوره ۲۴، شماره ۸ - ( ماهنامه آبان ۱۳۹۲ )
چکیده

پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه و پیش بینی تغییرات سلامت روان از طریق متغیرهای امید و اضطراب مرگ انجام شده است.

مواد و روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و در قالب یک طرح همبستگی می‌باشد. جامعه آماری عبارت بود از کلیه‌ی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه ارومیه که در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ مشغول به تحصیل بودند. بر اساس جدول مورگان ۳۴۰ دانشجو ( ۲۰۵ دختر و ۱۳۵ پسر) به عنوان نمونه مورد مطالعه به شیوه نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه شامل پرسشنامه امید اسنایدر (HS)، مقیاس اضطراب مرگ (DA) و پرسشنامه سلامت روانی (GHQ-۲۸) بود. داده‌ها با استفاده از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی از جمله آزمون تی مستقل، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام، تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمره دانشجویان دختر و پسر در متغیرهای امید و اضطراب مرگ تفاوت معنی‌داری وجود دارد. اما در مقیاس سلامت روان، تفاوت معنی‌دار نبود. نتیجه دیگر تحقیق نشان داد که بین امید با اضطراب مرگ همبستگی منفی معنی‌دار وجود دارد. نتایج نهایی حاصل از رگرسیون نشان داد که امید و اضطراب مرگ پیش بینی کننده معنی‌دار سلامت روان می‌باشند. و در مطالعه حاضر توانستند ۲/۳۱ درصد تغییرات مربوط به سلامت روان را پیش بینی و تبیین کنند.

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که امید و اضطراب مرگ می‌توانند سلامت روان را به طور معنی‌داری پیش بینی کنند. بنابراین می‌توان چنین نتیجه گرفت که با افزایش امید در میان دانشجویان، از میزان اضطراب مرگ آنان کاسته و سلامت روان در آن‌ها افزایش می‌یابد.


سعید اسدنیا، فیروزه سپهریان آذر ، سعید سعادتمند ، هایده فیضی‌پور ، فرزاد زارعی، میررضا بنی‌هاشمی شیشوان،
دوره ۲۴، شماره ۹ - ( ماهنامه آذر ۱۳۹۲ )
چکیده

پیش زمینه و هدف: متناسب با سبب شناسی اختلال اضطراب اجتماعی و کمرویی و همچنین اهمیت آن در شغل پرستاری، شیوه‌های درمانی مختلفی معرفی شده‌اند که یکی از آن‌ها آموزش جرئت‌‌ورزی می‌باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی جرئت‌‌ورزی بر کاهش علایم اختلال اضطراب اجتماعی و بهبود کمرویی در پرستاران می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل تعداد ۶۰ نفر پرستار زن، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شدند. گروه آزمایش آموزش گروهی جرئت‌‌ورزی را به مدت ۶ جلسه تجربه نمودند در حالی که گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکردند. آزمون‌های اضطراب اجتماعی کانور و کمرویی استنفورد قبل از آموزش و بعد از اتمام دوره آموزشی برای هردو گروه اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش‌ها و فن‌های آماری توصیفی و استنباطی مختلف از جمله روش‌های آماری میانگین، تی مستقل، لامبدای ویلکز و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل و آزمایش تفاوت معنی داری وجود داشت. بدین معنی که آموزش گروهی جرئت‌‌ورزی موجب کاهش نمرات اضطراب اجتماعی و کمرویی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است.

نتیجه گیری: یافته‌های پژوهش حاضر مشخص می‌کند آموزش گروهی جرئت‌‌ورزی می‌تواند علایم اختلال اضطراب اجتماعی و همچنین کمرویی را کاهش دهد.لذا از این یافته می‌توان در راستای برنامه ریزی جهت کاهش و یا جلوگیری از افزایش اضطراب اجتماعی و بهبود کمرویی در پرستاران کشور استفاده کرد.

 


احمد اسمعیلی، سعید اسدنیا، افشین عیسی‌زاده ، لیلی امیرسرداری ، علی عیسی‌زادگان، بهجت انصاری،
دوره ۲۴، شماره ۱۰ - ( ماهنامه دی ۱۳۹۲ )
چکیده

پیش زمینه و هدف: دیابت شیرین از جمله بیماری‌های متابولیکی است که با کمبود نسبی و یا مطلق انسولین، افزایش گلوکز خون و اختلال در متابولیسم کربوهیدرات، چربی و پروتئین همراه است.ارتقاء سلامت روان با توجه نقش محوری آن در مراقبت‌های بهداشتی مورد توجه روز افزون است.با توجه به اینکه بیماران دیابتی از سبک زندگی نامطلوب برخوردارند و از سطح افسردگی بالایی رنج می‌برند، لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش سطح افسردگی و بهبود سبک زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. مواد و روش کار: نمونه‌ی آماری، ۳۰ نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهرستان سلماس بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(۱۵ نفر) و گروه کنترل(۱۵ نفر) گمارده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه‌ی سبک زندگی والکر و پرسشنامه افسردگی بک بود.گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه‌ی ۹۰ دقیقه‌ای در معرض متغیر مستقل(درمان شناختی رفتاری)قرار گرفت.طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود و برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) و تحلیل کوواریانس تک متغیری (آنکوا) استفاده گردید. یافته‌ها: نتایج بدست آمده نشان داد که درمان شناختی-رفتاری می‌تواند سبک زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو را در زمینه‌های رشد خود شکوفایی، مسئولیت پذیری، روابط بین فردی، تغذیه، فعالیت‌های بدنی و مدیریت استرس تغییر داده (۰۰۰۱/۰(p< و افسردگی آن‌ها را کاهش دهد(۰۰۱/۰(p< . بحث و نتیجه گیری: در نهایت می‌توان اظهار داشت که درمان‌های منظم شناختی-رفتاری می‌توانند سبک زندگی بیماران دیابت نوع ۲ را بهبود بخشیده و افسردگی آن‌ها را کاهش دهد.
فیروزه سپهریان آذر ، ، سامره اسدی مجره ، ، سعید اسدنیا، لیدا فرنودی ،
دوره ۲۵، شماره ۱۰ - ( ماهنامه دی ۱۳۹۳ )
چکیده

پیش‌زمینه و هدف: تنظیم هیجان نقش مهمی بر عواطف و رفتار نوجوانان دارد. با توجه به نقش دل‌بستگی و راهبردهای مقابله‌ای کارآمد در تحول مهارت‌های تنظیم هیجانی، پژوهش حاضر باهدف تعیین ارتباط میان سبک‌های دل‌بستگی و سبک‌های مقابله‌ای با دشواری‌های تنظیم هیجان در نوجوانان انجام گردید.

روش: روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را ۵۲۹۱ هزار نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه دوم و سوم دبیرستان‌های شهر تالش تشکیل می‌داد. جهت دستیابی به اهداف پژوهش تعداد ۲۰۰ نفر به‌عنوان نمونه موردمطالعه از این جامعه انتخاب شدند؛ و از آن‌ها خواسته شد تا به مقیاس دشواری‌های تنظیم هیجانی (DERS)، پرسشنامه دل‌بستگی نوجوانان به والدین و همسالان (IPPA-R) و پرسشنامه سبک‌های مقابله (CSQ) پاسخ دهند. داده‌های پژوهش با استفاده از میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام‌به‌گام مورد تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد رابطه بین دشواری‌های تنظیم هیجان با دل‌بستگی به مادر، دل‌بستگی به پدر و دل‌بستگی به همسالان منفی و معنی‌دار است. همچنین رابطه دشواری‌های تنظیم هیجان با سبک مقابله‌ای مسئله مدار منفی و معنی‌دار و با راهبرد مقابله‌ای هیجان مدار مثبت و معنی‌دار بود. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون گام‌به‌گام، سازه‌های دل‌بستگی به مادر، دل‌بستگی به همسالان و مقابله مسئله‌مدار و هیجان‌مدار ۲۴ درصد از تغییرات دشواری‌های تنظیم هیجان را تبیین می‌کنند.

بحث و نتیجه‌گیری: دل‌بستگی به والدین و همسالان و استفاده از سبک‌های مقابله‌ای کارآمد ازجمله عوامل مهمی است که در دشواری‌های تنظیم هیجان نقش دارند.


سعید اسدنیا، ، آرش موسی‌الرضایی اقدم ، سعید سعادتمند، فیروزه سپهریان آذر ، ناصر تراب‌زاده ،
دوره ۲۵، شماره ۱۱ - ( ماهنامه بهمن ۱۳۹۳ )
چکیده

پیش‌زمینه و هدف: بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس دارای سطوح بالایی از افسردگی و اضطراب می‌باشند که این امر لزوم مداخلات مشاوره‌ای، درمانی و آموزش‌های هدفمند را در این بیماران ضروری می‌سازد، لذا پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی اثربخشی مداخله شناختی- رفتاری بر بهبود سطح افسردگی و کاهش علائم اضطراب بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شده است.

روش: پژوهش حاضر از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. ۳۲ نفر از بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس که نمرات بالایی را در پرسش‌نامه‌های افسردگی بک و اضطراب کتل کسب کرده بودند به‌عنوان نمونه انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۶ نفر) تقسیم شدند. سپس گروه آزمایش به مدت ۱۴ جلسه ۶۰ دقیقه‌ای و یک‌بار در هفته مداخله شناختی و رفتاری را تجربه کردند. گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. شرکت‌کنندگان ۱۰ روز بعد از آخرین جلسه مداخله، پرسشنامه افسردگی بک و اضطراب بک را تکمیل نمودند. داده‌ها با استفاده از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی ازجمله آزمون کوواریانس تحلیل شد.

یافته‌ها: نشان داد که مداخله شناختی و رفتاری بر بهبود سطح افسردگی و کاهش علائم اضطراب بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس اثر مثبت و معناداری دارد (۰۵/۰>p).

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که مداخله شناختی- رفتاری می‌تواند به‌عنوان رویکردی مؤثر و کارآمد در زمینه کار با بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در کنار دیگر درمان‌های دارویی به کار رود.

 



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله مطالعات علوم پزشکی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Studies in Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb