پیشزمینه و هدف: روشهای متنوعی جهت درمان افسردگی وجود دارد. این مطالعه باهدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی شناختی و رفتاردرمانی دیالکتیکی به شیوه گروهی در کاهش علائم افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شده است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر طرحی نیمه تجربی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه میباشد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعهکننده به انجمن ام.اس شهر شیراز در بهار 1392 میباشد. با روش نمونهگیری در دسترس، تعداد 30 نفر از مراجعهکنندگانی که در آزمون افسردگی بک نمرات بالایی داشتند بهصورت مساوی و کاملاً تصادفی در 3 گروه رفتاردرمانی شناختی، رفتاردرمانی دیالکتیکی و گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه افسردگی بک بود. اعضای گروههای آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقهای آموزشهای مربوطه را به شیوه گروهی دریافت کردند. برای مقایسه میانگین نمرات از آزمون کوواریانس استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون گروههای آزمایش و کنترل، تفاوت معناداری وجود دارد، بدین معنی که رفتاردرمانی شناختی و بهخصوص رفتاردرمانی دیالکتیکی هر دو موجب کاهش میانگین نمره افسردگی بیماران در گروههای آزمایش نسبت به گروه کنترلشده است.
نتیجهگیری: ازآنجاییکه رفتاردرمانی دیالکتیکی با تفاوت معناداری نسبت به رفتاردرمانی شناختی، توانست علائم افسردگی بیماران را کاهش دهد، لذا میتوان آن را بهعنوان رویکردی جدید در اولویت درمان و کاهش افسردگی بیماران ام.اس قرار داد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |