OTHERS_CITABLE بررسی تغییرات فراساختاری اپی تلیوم رحم موش پس از تحریک تخمک‌گذاری با استفاده از استروژن و پروژسترون پیش زمینه و هدف: لانه‌گزینی موفق بلاستوسیست در آندومتر نیازمند محیط هورمونی مناسب می‌باشد. هورمون‌های تخمدانی مسئول آماده‌سازی آندومتر برای لانه گزینی می‌باشند. هدف از این مطالعه بررسی اثرات هورمون‌های استروژن و پروژسترون بر فراساختمان اپی تلیوم لومینال آندومتر در موش‌های تحریک تخمک‌گذاری شده در زمان پنجره لانه گزینی می‌باشد.مواد و روش کار: بعد از ایجاد حاملگی کاذب، موش‌ها به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در گروه آزمایش موش‌ها پس از تحریک تخمک‌گذاری، با موش‌های وازکتومی شده، جهت جفت‌گیری قرار داده شدند و بر اساس دریافت هورمون به پنج گروه تقسیم گردیدند.1) گروه شاهد آزمایشی 2) استروژن، 3) پروژسترون، 4) استروژن + پروژسترون، 5) آنتی پروژسترون + استروژن. درگروه کنترل نیز حاملگی کاذب به صورت طبیعی ایجاد شد. 5/4 روز بعد از حاملگی کاذب از شاخ‌های رحمی تمامی گروه‌ها نمونه برداری شد و جهت بررسی با میکروسکوپ الکترونی انتقالی آماده شدند. یافته‌ها: نتایج به دست آمده بیانگر آن است که تزریق پروژسترون باعث کاهش طول میکروویلی‌ها و موجب افزایش رشد پینپودها می‌گردد و تزریق استروژن موجب افزایش طول و تعداد میکروویلی‌ها می‌گردد. در حالی‌که استفاده همزمان استروژن و پروژسترون موجب کاهش طول میکروویلی‌ها و نیز موجب بروز پینپودها می‌شود.بحث و نتیجه گیری: در مجموع به نظر می‌آید که تجویز پروژسترون به تنهائی نمی‌تواند شرایط مناسبی را مشابه با گروه کنترل برای پذیرش جنین فراهم آورد و افزودن استروژن به پروژسترون در فاز حمایتی لوتئال شرایط بهتری را جهت لانه گزینی جنین ایجاد می‌کند. http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1108-fa.pdf 2011-12-15 393 398 لانه گزینی، تحریک تخمک‌گذاری، استروژن، پروژسترون THE ASSESSMENT OF THE ULTRASTRUCTURAL OF LUMINAL EPITHELIUM IN THE HYPERSTIMULATED MICE UTEROUS AFTER APPLICATION OF ESTROGEN AND PROGESTERONE     Background & Aims : Successful implantation of blastoctcyst requires a suitable environment of uterus. Ovarian hormones are responsible for induction of endometrial receptivity. The aim of this study was to determine the effects of different luteal support hormones on the ultrastructural changes in superovulated mice in the implantation window time.   Materials & Methods : Adult male and female mice were used for induction of pesudopregnancy. The mice were divided into two groups: experimental and control groups. Female mice in the experimental group were superovulated and then were mated with vasectomised mice to induce psudopregnancy experimental group based on hormone injection were subdivided to five groups: sham group, estrogen, progesterone, estrogen + progesterone, and antiprogesterone + estrogen. The control group obtained without any hyperstimulation. The uterine of all groups were collected after 4.5 days of pregnancy and were prepared for the assessment of ultrastructural changes with TEM .   Results : Our results showed that progesterone injection decreased the high of microvilli in the apical cell and increased the development of pinopods but estrogen increased the growth of microvilli while esterogen + progesterone injection increased the growth of pinopodes.   Conclusion : The results obtained from this study showed that progesterone could not provide suitable condition of endometrium for implantation in comparison to the control group and adding estrogen to progesterone may improve endometrial condition to implant at luteal phase.    Source: Urmia Med J 2011: 22(5): 494 ISSN: 1027-3727 http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1108-en.pdf 2011-12-15 393 398 Implantation Superovulation Estrogen Progesterone Fatemeh Afshari f_afshar@iaut.ac.ir 1 Department of Histopathology and Anatomy, School of Medicine, Islamic Azad University, Tabriz Branch, Tabriz, Iran AUTHOR Behrouz Niknafs 2 Department of Anatomy, School of Medicine, Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran AUTHOR Abdolrahman Dezfulian 3 Department of Histology, School of Medicine, Ahvaz University of Medical Sciences, Ahvaz, Iran AUTHOR
OTHERS_CITABLE آیا مقابله درمانگری بهزیستی مادران دارای فرزند استثنایی را بهبود می‌بخشد؟ پیش زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثر بخشی مقابله درمانگری در بهزیستی روانی و راهبردهای مقابله‌ای مادران دانش‌آموزان استثنایی جسمی-حرکتی انجام شد.مواد و روش کار: به منظور بررسی اثربخشی مقابله درمانگری بر بهزیستی مادران دانش‌آموزان استثنایی (جسمی-حرکتی) دختر، 21 نفر از مادران در قالب گروه مداخله و 20 نفر در قابل گروه کنترل از بین مادران دانش‌آموزان مجتمع سعادت‌آباد تهران به‌صورت داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند. پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی بود و برای بررسی اثربخشی درمان از مقیاس‌های راهبردهای مقابله و شاخص بهزیستی شخصی بزرگ‌سالان در آن استفاده شد. بعد از اجرای پیش‌آزمون، هشت جلسه مقابله درمانگری برای مادران اجرا شد و آن گاه پس‌آزمون اجرا شد. داده‌ها پس از گردآوری با روش تحلیل واریانس با اندازه‌های مکرر تحلیل شدند.یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطح بهزیستی مادران پس از اجرای مداخله افزایش معنی‌داری نداشته است. به واسطه تمرکز مقابله درمانگری بر تغییر و اصلاح راهبردهای مقابله، این مداخله توانست به طور معنی‌داری میزان استفاده از راهبرد گریز و اجتناب را کاهش داده و نمره راهبرد رویا رویگری را افزایش دهد. در این پژوهش تأثیر مقابله درمانگری بر سایر راهبردهای مقابله‌ای معنی‌دار نبود. همچنین آزمون همبستگی نشان داد که در نمونه مورد مطالعه، بین راهبردهای مقابله‌ای "جستجوی حمایت اجتماعی"، "خویشتن‌داری"، و "مسئولیت‌پذیری" با "بهزیستی روانی" رابطه وجود دارد.نتیجه‌گیری: می‌توان گفت مداخله مقابله درمانگری بیش از آن‌که بهزیستی مادران را مستقیماً تحت تأثیر قرار دهد بر سبک مقابله فرد متمرکز است و در طولانی مدت با تأثیر بر این روش‌های مقابله می‌تواند بر بهزیستی آنان موثر باشد.  http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1109-fa.pdf 2011-12-15 399 409 Alireza Aghayousefi arayeh1100@gmail.com 1 Payame Noor University, Tehran, Iran AUTHOR Mehdi Dehestani 2 Payame Noor University, Tehran, Iran AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی تأثیر آموزش مراقبت در منزل بر آگاهی و عملکرد بیماران کلیوی تحت همودیالیز  پیش زمینه و هدف: هدف این مطالعه تعیین تأثیر آموزش مراقبت در منزل بر آگاهی و عملکرد بیماران کلیوی تحت همودیالیز ترخیص شده از بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال 1389 می‌باشد.مواد و روش کار: این پژوهش تجربی بر روی 70 نفر از بیماران کلیوی تحت همودیالیز در دو گروه مورد و شاهد به روش نمونه­گیری تصادفی صورت گرفت. روش گردآوری داده‌ها مصاحبه و ابزار گردآوری داده‌ها پرسش‌نامه بود. با کمک این ابزار اطلاعات مورد نیاز در دو مرحله جمع‌آوری شد. در مرحله اول در هر دو گروه، سوالاتی در مورد مشخصات فردی واحدها و سپس سوالاتی در رابطه با اهداف پژوهش جهت تعیین میزان آگاهی و نحوه عملکرد از واحدهای مورد پژوهش پرسیده شد. سپس به گروه مورد شش جلسه، هر جلسه 45-60 دقیقه آموزش مراقبت در منزل در زمینه ماهیت بیماری، رژیم غذایی و مصرف مایعات، رژیم دارویی، مراقبت از فیستول، مراقبت از پوست، فعالیت و استراحت و پی گیری درمان داده شده و هم‌زمان کتابچه راهنما نیز اختیار آنان قرار داده شد. مرحله دوم پژوهش برای گروه مورد یک ماه پس از آخرین جلسه آموزش مراقبت در منزل انجام شد که در طی آن بیماران با توجه به آموزش‌ها و مراقبت‌های انجام شده و مطالعه کتابچه راهنما برای بار دوم با فرم‌های قبلی مورد آزمون قرار گرفتند. گروه شاهد نیز با همان فرم‌های قبلی در بخش‌های همودیالیز ارزیابی مجدد شدند.یافته‌ها: بیشترین درصد واحدهای مورد پژوهش مؤنث، متأهل و در گروه سنی 44-25 سال قرار داشته‌اند. مقایسه یافته‌های پژوهش نشان داد که میانگین امتیازات کسب شده در حیطه‌های مختلف آگاهی برای گروه مورد قبل از آموزش 26.9 بوده که پس از آموزش به 7/47 ارتقا یافت. که با توجه به P<0.05 بین این دو اختلاف آماری معنی‌داری وجود دارد. همچنین میانگین مربوط به امتیازات کسب شده در حیطه‌های مختلف عملکردی در این گروه که قبل از آموزش 4/44 بوده پس از آموزش به 6/76 رسیده است که با توجه به P<0.05 بین این دو اختلاف آماری معنی‌داری وجود دارد. بین میانگین نمرات بعد از آزمون نوبت اول و دوم گروه شاهد با توجه به P>0.05 اختلاف آماری معنی‌داری وجود نداشت.بحث و نتیجه گیری: آموزش مراقبت در منزل روشی موثر در ارتقاء آگاهی و عملکرد بیماران کلیوی می‌باشد. http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1110-fa.pdf 2011-12-15 410 415 همودیالیز، بیماران کلیوی، آموزش، مراقبت در منزل، آگاهی، عملکرد THE EFFICACY OF HOME CARE EDUCATION ON KNOWLEDGE AND PERFORMANCE OF HEM DIALYSIS RENAL PATIENTS DISCHARGED FROM HOSPITALS     Background & Aims : This Research was aimed to determine the efficacy of home care education on knowledge and performance of hemodialysis renal patients discharged from hospitals of Urmia University of Medical Sciences, 2010.   Materials & Methods: This experimental study included 70 hemodialysis renal patients discharged from hospitals. They subjects were divided to two groups as case and control by randomized method (each group contains 35 patients). The independent variable was home care education and the dependent variable was knowledge and performance of patients. The data were collected using a questionnaire that was prepared in three parts. The patients were interviewed to determine their knowledge and performance in two stages. In the first stage, some demographic information, and knowledge and performance of both groups were gathered, and then home care education was performed plus offering some booklets. The second stage for the study and control group started after 30 day of the last self care education section. In other to analyzing the data, SPSS were used. Both descriptive statistics and inferential statistics were applied.   Results: The majority of the samples were female, married and were 25-44 years old. The average of acquiring knowledge was 26.9 before education which increased to 47.7 (P<0.05) for the study group. But in the control group was 30 in pretest and in posttest 30.1. The average of different performance was 44.4 before education which increased to 76.6 (P<0.05) for study group. But in the control group was 46.6 in pretest and in posttest was 45.5. There is a significant increase in both awareness and performance after the education.   Conclusion: H ome care education of hemodialysis renal patients increases their knowledge and performance.     Source: Urmia Med J 2011: 22(5): 492 ISSN: 1027-3727 http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1110-en.pdf 2011-12-15 410 415 Hemodialysis Renal patients Home care education Knowledge Performance Leila Aliloo L L_aliloo@yahoo.com 1 Islamic Azad University, Urmia Branch, Urmia, Iran AUTHOR Ali Shakibi 2 Urmia University of Medical Sciences AUTHOR Ali Shargh 3 Urmia University of Medical Sciences AUTHOR
OTHERS_CITABLE تعیین ارزش پیش آگهی معیار بالینی MELD و CTP در خون‌ریزی از واریس مری در بیماران سیروتیک بستری شده در بخش گوارش بیمارستان امام خمینی ارومیه در سال‌های 87-88 بحث و نتیجه گیری: ریسک فاکتورهای خون‌ریزی مجدد از واریس مری به طور کامل شناخته نشده‌اند. هدف از این مطالعه تعیین ارزش پیش گویی معیار بالینی MELD و CTP در خون‌ریزی حاد واریس مری و خون‌ریزی مجدد از واریس مری می‌باشد. مواد و روش کار: 92 بیمار سیروتیک بستری شده در بیمارستان امام خمینی را تحت مطالعه قرار گرفت. توانایی پیش‌گویی معیار MELD با CTP تحت مقایسه قرار گرفت. نتایج: میانگین امتیاز MELD در 39 بیماری که با شکایت خون‌ریزی گوارشی بستری شده بودند 2/7± 7/18 و میانگین امتیاز 59 بیماری که در بدو بستری با شکایتی غیر از خون‌ریزی گوارشی بستری شده بودند 8/6± 9/14 بود (014/0=P). میانگین امتیاز C.T.P در 39 بیماری که با خون‌ریزی گوارشی مراجعه کرده بودند 6/1± 05/9 و میانگین امتیاز C.T.P در 53 بیماری که در بدو بستری با شکایتی غیر از خون‌ریزی گوارشی بستری شده بودند 5/1± 5/8 بوده است (05/0(P>.بحث: معیار MELD می‌تواند خون‌ریزی از واریس را پیش بینی کند اما CTP این توانایی را ندارد. MELD و CTP هیچ کدام توانایی پیش بینی خون‌ریزی مجدد را ندارند. http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1111-fa.pdf 2011-12-15 416 421 سیروز، خون‌ریزی واریسی، MELD، CTP A COMPARISON OF PREDICTIVE VALUE OF MODEL FOR END STAGE LIVER DISEASE AND CHILD-TURCOTTE-PUGH FOR VARICEAL BLEEDING   Background & Aims : Risk factors for r ebleeding following acute variceal haemorrhage are incompletely understood. The aim of this study was to determine the predictor validity of model for end stage liver disease (MELD) score and Child-Turcotte-Pugh (CTP) in acute variceal bleeding and rebleeding.   Method : The study included 92 cirrhotic patients of Imam Khomeini hospital. The predictive capability of CTP and MELD score were compared.   Results : The mean MELD score in 39 patients with variceal bleeding was 18.7±7.2, and in 59 patients without bleeding was 14.9±9.8 (P=0.014). The mean CTP score in 39 patients with variceal bleeding was 9.05±1.6, and in 59 patients without bleeding was 8.5± 1.5 (p>0.05).   Conclusion : MELD was significantly better than CTP score for predicting in hospital bleeding.   MELD and CTP were not efficacious scores for predicting variceal rebleeding.     Source: Urmia Med J 2011: 22(5): 491 ISSN: 1027-3727 http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1111-en.pdf 2011-12-15 416 421 Variceal bleeding Model for end stage liver disease score Child-Turcotte-Pugh (CTP) Ramin Behroozian Rbehroozian@gmail. com 1 Urmia University Of Medical Sciences AUTHOR Peivand Mohammadi 2 Urmia University of Medical Sciences AUTHOR Kamran Shateri 3 Urmia University of Medical Sciences AUTHOR Reza Purali 4 , Urmia University of Medical Sciences AUTHOR
OTHERS_CITABLE اثرات دوز جایگزینی لووتیروکسین بر میزان تراکم استخوان در خانم‌های مبتلا به هیپوتیروئیدی در سنین قبل از یائسگی پیش زمینه و هدف: مطالعات متعددی مبنی بر اثرات احتمالی لووتیروکسین بر کاهش دانسیته استخوانی در دسترس است، گرچه اثرات قطعی این دارو بر تراکم استخوانی هنوز کاملاً شناخته شده نیست. هدف این مطالعه بررسی اثرات دوزهای جایگزینی لووتیروکسین بر میزان تراکم استخوانی در خانم‌هایی با هیپوتیروئیدی اولیه در سن قبل از منوپوز در یک فاصله دو سال پس از دریافت دارو بود. مواد و روش‌ها: 50 خانم سن بین 40-25 سال با تشخیص هیپوتیروئیدی اولیه انتخاب شدند. بیمارانی که سابقه جراحی تیروئید، مصرف ید رادیو اکتیو داشتند از مطالعه حذف شدند. بیمارانی با سابقه سایر بیماری‌ها و یا مصرف داروهای موثر بر دانسیته استخوانی نیز از مطالعه حذف شدند. از تمام بیماران سنجش تراکم استخوان در ناحیه لومبار و گردن فمور به عمل آمد و سپس بیماران بر روی دوزهای جایگزینی لووتیروکسین با هدف نگهداری سطح TSH بین 5/2-5/0 قرار گرفتند و پس از دو سال مجدد سنجش تراکم استخوان برای تمام بیماران تکرار شد و نتایج تراکم سنجی قبل و بعد از درمان با لووتیروکسین با کمک SPSS 11.5 تجزیه و تحلیل شد و با روش paired t. test متغیرها قبل و بعد از درمان با یکدیگر مقایسه شدند. یافته‌ها: سن متوسط بیماران 3/5±4/34 سال بود. درصد تراکم استخوان در ناحیه لومبار قبل از درمان 2/15±8/78 درصد با متوسط 86/0 ± 4/1- T. Score:  بود که بعد از درمان به درصد 6/13±4/78 و 57/0 ± 7/1- T. Score:  تغییر یافت که این تغییر از نظر آماری معنی‌دار نبود. همچنین درصد تراکم استخوان در ناحیه گردن فمور قبل از درمان 04/13± 47/88 درصد و 07/1 ± 05/1- T. Score:  بود که بعد از درمان به 8/7±92/0 درصد و T. Score به 88/0±94/0- تغییر یافت که این تغییرات از نظر آماری معنی‌دار نبود. تغییر در میزان Z. Score نیز در هیچ‌کدام از این نواحی معنی‌دار نبود. نتیجه گیری: درمان با لووتیروکسین در دوزهای جایگزینی در سن قبل از منوپوز در خانم‌های مبتلا به هیپوتیروئیدی اولیه باعث تغییر معنی‌داری در میزان تراکم استخوان نمی‌شود. http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1112-fa.pdf 2011-12-15 422 426 لووتیروکسین، هیپوتیروئیدی، تراکم استخوان، استئوپروز THE EFFECT OF LEVOTHYROXINE REPLACEMENT THERAPY ON BONE MINERAL DENSITY IN PREMENOPAUSAL WOMEN WITH HYPOTHYROIDISM     Background & Aims : Many reports show a relation between exogenous thyroxine therapies on bone mineral density but the net effects remain unclear. The aim of this study was to determine the effect of replacement dose of levothyroxine on bone mineral density in premenopausal women with primary hypothyroidism .   Materials & Methods: This study included 50 women with primary hypothyroidism. Patients with history of thyroid surgery and iodine ablation, patients with other diseases, or drugs that interfered with bone mineral density were excluded from this study. Bone mineral density was measured before and after 24 months of replacement dose of levothyroxine treatment. Statistical analysis was done by paired t-test. The data before and after levothyroxine therapy were compared with each other .   Results : The mean age of patients was 34.4 ±5.3 years. The mean lumbar bone mineral percent before treatment was %78.8±15.2 and mean T score in lumbar area was -1.4±0.86. After two years of treatment, the mean lumbar bone mineral percent and lumbar T score changed to %78.4±13.6 and -1.7±0.57, respectively. The mean bone mineral percent in neck of femur was %88.47±13.04 and T score was -1.05±1.07 before treatment that changed to %92.0±8.07 and T score -0.9±0.88 after levothyroxine treatment. These changes were not significant .   Conclusion : Replacement dose of Levothyroxine therapy for at least two years in pre-menopausal women with hypothyroidism does not cause any significant change in bone mineral density .     Source: Urmia Med J 2011: 22(5): 490 ISSN: 1027-3727 http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1112-en.pdf 2011-12-15 422 426 Levothyroxine Hypothyroidism Bone mineral density Osteoporosis Shokoufeh Bonakdaran dr.bonakdaran@yahoo.com 1 Endocrine Research Center, Ghaem Hospital, Mashhad, Iran AUTHOR Nayereh Saadati 2 Rheumatology Ward, Ghaem Hospital, Mashhad, Iran AUTHOR
OTHERS_CITABLE تأثیر اندازه دور کمر و اندکس توده بدنی در نتایج سنگ شکنی سنگ‌های زیر 2 سانتیمتر پیش زمینه و هدف: مطالعات نشان می‌دهند اندکس توده بدنی می‌تواند میزان موفقیت سنگ شکنی با امواج شوک از طریق پوست (ESWL) را پیش بینی کند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط دو پارامتر اندکس توده بدنی و دور کمر با میزان موفقیت سنگ شکنی با امواج شوک از طریق پوست و رهایی از سنگ بعد از استفاده از این روش بود. مواد و روش کار: طی یک مطالعه مقطعی توصیفی تعداد 64 بیمار با اندازه سنگ بین 5/0 تا 2 سانتی‌متر که تحت سنگ شکنی سیستم ادراری قرار گرفتند، بررسی شدند. در تمام بیماران حین اولین مراجعه دور کمر و قد و وزن اندازه‌گیری شد. بیماران بعد از سنگ شکنی مورد آنالیز سنگ قرار گرفتند. همچنین برای تعیین این که سنگ‌ها دفع شده‌اند یا نه، در هفته شش بعد از انجام ESWL رادیوگرافی از کلیه‌ها به عمل آمد. یِافته­ها: از 64 بیمار شامل 43 (2/67درصد) مرد و 21 (8/32درصد) زن، میانگین BMI بیماران برابر kg/m2 34/4±91/25 و میانگین دور کمر برابر 43/14±82/89 سانتی‌متر بود. 33 بیمار (6/51درصد) بدون سنگ بوده و در 31 مورد (4/48درصد) سنگ باقی مانده بود. تفاوت آماری معنی‌داری بین میزان موارد بدون سنگ و جنس، محل سنگ، میانگین BMI بیماران مشاهده نشد. در اندازه دور کمر در گروه بدون سنگ باقیمانده در گروه با سنگ باقیمانده برابر. تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که اندکس توده بدن و دور کمر هیچ نقشی در پیش بینی میزان پاسخ به درمان سنگ شکنی و رهایی از سنگ بعد از سنگ شکنی ندارند.   http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1113-fa.pdf 2011-12-15 427 431 سنگ شکنی با امواج شوک از طریق پوست، اندکس توده بدن، دور کمر EFFECT OF WAIST CIRCUMFERENCE AND BODY MASS INDEX IN RESULTS OF EXTRACORPOREAL SHOCK WAVE LITHOTRIPSY IN STONE SMALLER THAN 2 CM     Background & Aims: Studies show that body mass index (BMI) can predict success rate of extracorporeal shock wave lithotripsy (ESWL). In this study, we aimed to evaluate the relation between BMI and waist circumference with success rate of ESWL and stone free rate after ESWL.   Materials & Methods : In a descriptive cross-sectional study, 64 patients with kidney stone size 0.5 to 2 cm for urinary tract lithotripsy were studied. In all patients waist circumference, weight and height were measured at first refer. Stone analysis was done after lithotripsy. Also, in order to determine residual stones in week 6 after ESWL, kidney radiographs were taken.   Results : In 64 patients including 43(67.2%) men and 21(32.8%)women, the average stone size was 12.90±3.99 mm. The patients' mean BMI was 25.91±4.34 kg/m2 and waist circumference was 89.82±14.43 cm. Thirty tree patients (51.6%) were stone free and 31 (48.4%) had residual stone. There was no significant difference between stone free rate and sex, stone location and mean BMI. There was no significant difference in waist circumference between groups.   Conclusion : Results of this study showed that body mass index and waist circumference have no role in predicting response to ESWL treatment and stone free rate after ESWL.     Source: Urmia Med J 2011: 22(5): 489 ISSN: 1027-3727 http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1113-en.pdf 2011-12-15 427 431 Extracorporeal shock wave lithotripsy Body mass index kidney Stone waist circumference Afshar Zomorrodi 1 Imam Reza Hospital, , Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran AUTHOR Behzad Khanmohammadi 2 Imam Reza Hospital, , Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran AUTHOR Ali علی تبریزی ali.tab.ms@gmail.com 3 Student`s Research Committee , Tabriz University of Medical sciences, Tabriz, Iran AUTHOR Elham Eslami 4 Imam Reza Hospital, , Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی تطبیقی عوامل شخصیتی و وضعیت سلامت روانی در بیماران قلبی و افراد به هنجار پیش زمینه و هدف: مطالعه حاضر به بررسی پروفایل شخصیتی و مؤلفه‌های سلامت روانی بیماران قلبی در مقایسه با افراد به هنجار پرداخته است، شناخت دقیق عامل‌های شخصیتی و مؤلفه‌های سلامت روانی در مقایسه با افراد به هنجار، امکان ارائه خدمات حمایتی و آموزشی لازم را برای بهزیستی بیماران قلبی فراهم می‌نماید.مواد و روش کار: این مطالعه از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری شامل تمام بیماران قلبی مراجعه کننده به مرکز درمانی شهید مدنی تبریز بود که از میان آن‌ها 105 نفر به صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شد و پرسش‌نامه‌ی شخصیتی پنج عاملی و سلامت روان را تکمیل نمودند. همچنین جهت مقایسه این بیماران 95 نفر از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تبریز انتخاب و با این افراد همتا شده بودند.یافته‌ها: نتایج نشان داد که میزان نوروزگرایی و با وجدان بودن در سطح (0.05>p) در بیماران قلبی بیشتر از افراد به هنجار است. میزان انعطاف پذیری در سطح(0.00>p) در افراد به هنجار بیشتر از بیماران قلبی است. اما بین بیماران قلبی و افراد به هنجار در عامل‌های برونگرایی و دل‌پذیر بودن تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. همچنین میزان افسردگی و استرس در بیماران قلبی نسبت به افراد به هنجار در سطح (0.05>p) و میزان اضطراب در سطح (0.00>p) نسبت به جمعیت به هنجار بیشتر است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج، نقش عوامل شخصیتی و روانی در بیماران قلبی آشکار می‌شود. بر اساس این مطالعه می‌توان مطرح نمود که افراد مبتلا به بیماری قلبی دارای شخصیتی نوروزگرا، غیر منعطف، با وجدان، افسرده، مضطرب و پراسترس بوده و نیازمند مداخلات روانشناسی هستند. http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1114-fa.pdf 2011-12-15 432 438 بیماری کرونری قلبی(CHD)، عامل‌های شخصیتی، سلامت روانی A COMPARATIVE STUDY OF PERSONALITY FACTORS AND MENTAL HEALTH COMPONENTS IN HEART PATIENTS AND NORMAL ONES     Background & Aims: This study compares the personality profile and psychological factors of heart patients with normal people. The aim was identifying personality traits and psychological factors that relate to people who suffer from heart diseases, and help them to cope with problems and adjust with life.   Method ;Material: The method of this study was post hoc. For this purpose 105 people selected from Shahid Madani center and filled (NEO) personality inventory and psychological factor scale (DASS). Then 94 people were selected as matched group.   Results: The result showed neuroticism was high in heart patients (p<0.05). Also there were significant differences in openness in normal people (p<0.001). Depression and stress was high in heart patients (p<0.05). And anxiety was high in these patients too (p<0.001).   Conclusion: In general the result of this research demonstrated that the factors of neuroticism, c onscientious, depression, anxiety, and stress are high. However, openness is low in heart patients. Hence, the study shows that people who suffer from heart diseases need psychotherapy.     Source: Urmia Med J 2011: 22(5): 488 ISSN: 1027-3727 http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1114-en.pdf 2011-12-15 432 438 C oronary heart disease (CHD) Personality factors Mental health Shirin Zeinali 1 Shahid Beheshti University, Tehran, Iran AUTHOR Parvaneh Ashrafian p.ashrafian87@yahoo.com 2 Tabriz University, Tabriz, Iran AUTHOR Mansuor Beirami 3 Tabriz University, Tabriz, Iran AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی و مقایسه میزان شیوع و فراوانی اختلال‌های رفتاری در بین دانش آموزان دوره متوسطه منطقه بستان آباد پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی و مقایسه میزان شیوع و فراوانی اختلالات رفتاری در بین دانش آموزان دوره متوسطه منطقه بستان آباد با توجه به جنسیت، رشته تحصیلی و محل سکونت انجام گرفت. مواد و روش کار: روش پژوهش از نوع توصیفی - مقطعی بوده است که بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری طبقه‌ای نسبتی (سهمی) تعداد 384 نفر از دانش آموزان در پژوهش شرکت داده شدند. داده‌ها با استفاده از مقیاس مشکلات رفتاری آشنباخ (YSR) که از روایی و اعتبار خوبی برخوردار است، جمع آوری و با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون t) تجزیه و تحلیل گردیدند. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که در بین کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه بستان آباد، اختلالات رفتار پرخاشگرانه با میانگین 54/24 و انحراف معیار 19/5 از بیشترین میزان شیوع و اختلال شکایات جسمانی با میانگین 22/9 و انحراف معیار 24/2 از کم‌ترین میزان شیوع برخوردار می‌باشد. همچنین میزان شیوع اختلال گوشه گیری / افسردگی و سایر مشکلات (شامل ؛ ترس از مدرسه، ناخن جویدن، کابوس و...) به طور معنی‌داری در دختران بیشتر از پسران بوده(p≤0/05)و(p≤0/01)، و رفتار قانون شکنی به طور معنی‌داری در پسران بیشتر از دختران بوده (p≤0/05)است. ضمن اینکه میزان شیوع اختلال رفتاری گوشه گیری / افسردگی و رفتار پرخاشگرانه در دانش آموزان شهری به طور معنی‌داری بیشتر از دانش آموزان روستایی بوده (p≤0/05) است. بین دانش آموزان رشته‌های تحصیلی (نظری و مهارتی) هیچ‌گونه تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با نتایج بدست آمده می‌توان در راستای کمک به بهداشت روانی دانش آموزان، برنامه ریزی و اقدام به موقع انجام داد. http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1116-fa.pdf 2011-12-15 439 448 اختلالات رفتاری، میزان شیوع، دانش آموزان دوره متوسطه، بستان آباد Salar Faramarzi s.faramarzi@edu.ui.ac.ir 1 University of Isfahan, Isfahan, Iran AUTHOR Amir Ghamarani 2 University of Isfahan, Isfahan, Iran AUTHOR Maryam Shariati 3 psychology faculty of shahid chamran AUTHOR
OTHERS_CITABLE مطالعه توزیع و تغییرات قندهای انتهایی گلیکوکانژوگیت‌ها در طی تکامل فولیکول مو در رت با استفاده از فن لکتین هیستوشیمیایی پیش زمینه و هدف: مورفوژنز فولیکول مو توسط میان کنش‌های پیچیده اکتودرمی – مزانشیمی که توسط مکانیسم‌های مولکولی تنظیم می‌شود کنترل می‌گردد. بعلاوه گلیکوکانژوگیت‌ها از جمله ترکیباتی هستند که در میان کنش‌های سلولی در طی تکامل جنینی نقش دارند. لذا هدف این پژوهش مطالعه توزیع و تغییرات گلیکوکانژوگیت‌ها در طی مورفوژنز فولیکول مو در رت با استفاده از میکروسکوپ نوری و فن لکتین هیستوشیمی تعیین گردید. مواد و روش‌ها: در این پژوهش، جنین‌های رت 16، 18 و20 روزه در فرمالین فیکس و در پارافین قالب گیری شدند. سپس به منظور مطالعه تغییرات و توزیع قندهای انتهایی گلیکوکانژوگیت‌ها در طی مورفوژنز فولیکول مو، از لکتین‌های Lotus tetragonolobus(LTA)، Glycine max(soybean)agglutinin (SBA) و Arachis hypogaea or peanut(PNA) که به ترتیب برای قندهای انتهایی α-L Fuc، Gal-(β1→3) GalNAC و D-Gal-(β1→3) DGalNAc اختصاصی هستند، استفاده گردید. براساس شدت واکنش‌های بدست آمده ناشی از رنگ‌پذیری هر یک از قندهای یاد شده، نمونه درجه‌بندی شدند و از نمونه‌های مورد نظر عکس تهیه گردید. یافته‌ها: نتایج حاصل از این پژوهش مشخص نمود که جوانه اپیدرمی، غشاء پایه و تراکم مزانشیمی با لکتین PNA در روز شانزدهم جنینی واکنش نشان داد. تعدادی از اجزای فولیکول مو در حال تکامل منجمله غلاف اپیدرمی و کورتکس با لکتین مذکور واکنش متوسطی را نشان دادند به‌طوری‌که این واکنش‌ها در روز بیستم به ترتیب به طور ضعیف و شدید ادامه یافت. واکنش جوانه اپیدرمی و تراکم مزانشیمی با لکتین SBA در روز شانزدهم به ترتیب ضعیف و متوسط ارزیابی گردید. واکنش غشاء پایه، غلاف اپیدرمی و کورتکس با لکتین مذکور در روز هیجدهم نسبتاً ضعیف بود. واکنش کورتکس، کوتیکول و غلاف اپیدرمی خارجی با لکیتن SBA در روز بیستم شدید ارزیابی گردید. جوانه اپیدرمی، غشاء پایه و تراکم مزانشیمی با لکتین LTA در روز شانزدهم واکنش متوسطی را نشان دادند. واکنش غشاء پایه، غلاف اپیدرمی و کورتکس با لکتین مذکور در روز هیجدهم نسبتاً قوی ارزیابی گردید. در روز بیستم تکامل فولیکول مو واکنش غشاء پایه، کورتکس و غلاف اپیدرمی با لکتین LTA شدید و واکنش ماتریکس نیز متوسط بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می‌توان نتیجه گرقت که بیان قندهای انتهایی گلیکوکانژوگیت‌ها منجمله α-L Fuc، Gal-(β1→3) GalNAC و D-Gal-(β1→3) DGalNAcدر طی مورفوژنز فولیکول مو تنظیم شده است. http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1121-fa.pdf 2011-12-15 449 458 Elham Mohammadzadeh 1 School of Medicine, Mashhad University of Medical Sciences AUTHOR Alireza Ebrahimzadeh Bideskan Ebrahimzadehba@mums.ac.ir 2 School of Medicine, Mashhad University of Medical Sciences AUTHOR Mohamad reza Nikravesh 3 School of Medicine, Mashhad University of Medical Sciences AUTHOR Mehdi Jalali 4 School of Medicine, Mashhad University of Medical Sciences AUTHOR Fatemeh Nikmard 5 School of Medicine, Mashhad University of Medical Sciences AUTHOR Alireza Fazel 6 School of Medicine, Mashhad University of Medical Sciences AUTHOR
OTHERS_CITABLE زمینه یابی فراوانی الگوهای شخصیت اسکیزوتایپی در بین دانشجویان دانشگاه شیراز با استفاده از آزمون STA پیش زمینه و هدف: رویکرد ابعادی روان‌گسستگی، نشانه‌های روان‌گسستگی را به عنوان تظاهرات اغراق آمیز خصلت‌های شخصیتی فرض می‌کند که در جمعیت به هنجار هم یافت می‌شوند. بر این اساس، اسکیزوتایپی به عنوان صفاتی که به طور پیوستاری توزیع شده است در نظر گرفته می‌شود. پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان فراوانی ویژگی‌های شبه روان‌گسستگی اسکیزوتایپی با در نظر گرفتن متغیرهای سن و جنس انجام گرفت. مواد و روش کار: این پژوهش در یک بررسی زمینه یابی و پس رویدادی انجام شده و از نوع توصیفی - مقطعی است. نمونه‌ای به حجم 749 نفر (380 نفر گروه مذکر و 369 نفر گروه مؤنث) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه‌ای از دانشکده‌های مختلف دانشگاه شیراز، انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکت کننده‌ها به مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی (STA) پاسخ دادند. یافته‌ها: میزان توزیع الگوهای شخصیتی اسکیزوتایپی در نمونه تحقیقی، بر اساس تفکیک جنسیتی و طبقات سنی مختلف در هر یک از عامل‌ها و نیز کل مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی گزارش گردید. بر این اساس، میانگین نمرات گروه مؤنث در کل مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی و نیز عامل‌های سوظن پارانوئید/ اضطراب اجتماعی و تفکر سحرآمیز به طور معنی‌داری بیشتر از گروه مذکر شد. همچنین، سن بر تغییرات نمرات اثر نداشت لذا می‌توان تأثیر تفاوت سن نمونه‌های مورد پژوهش را تأثیری قابل اغماض دانست. بحث و نتیجه گیری: یافته‌های پژوهش حاضر برای الگوی پیوستاری روان‌گسستگی تائیدات پژوهشی بیشتری فراهم می‌نماید. http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1117-fa.pdf 2011-12-15 459 466 شخصیت اسکیزوتایپی، روان‌گسستگی، آزمون STA، زمینه یابی فراوانی الگوهای شخصیت اسکیزوتایپی A SURVEY ON SCHIZOTYPAL PERSONALITY FEATURES IN SHIRAZ UNIVERSITY STUDENTS USING STA SCALE     Background & Aims : Dimensional approach assumes the psychosis symptoms to be exaggerated manifestation of personality traits that have a continuous distribution in a population. It represents schizotypy as continuously distributed traits. The aim of the present study was to assess the psychotic like symptoms schizotypal personality disorder focusing on age and gender differences.   Materials ;Methods : This descriptive-cross sectional study was conducted on 749 normal students of Shiraz University. The participants answered to schizotypal personality scale (STA).   Results : Distribution rates of the schizotypal personality features and its components were reported with regard on age and gender differences. Females were characterized by higher scores on whole STA and paranoid suspiciousness/social anxiety and magical thinking factors. The results of this study also showed the effect of age is neglectable in university age samples.   Conclusions : The findings of this research provide more research-based confirmations for dimensional model of psychosis .        Source: Urmia Med J 2011: 22(5): 485 ISSN: 1027-3727 http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1117-en.pdf 2011-12-15 459 466 Schizotypal personality Psychosis STA scale Survey schizotypal personality features Ali Mohammadzadeh ali.mohammadzadeh@gmail.com 1 Psychology Department, Payam Nour University of East Azerbaijan, Tabriz, Iran AUTHOR Masuod Ghorbanalipour 2 Islamic Azad University, Khoy Branch, Khoy, Iran AUTHOR Rohiyeh Neisari 3 Urmia University of Medical Sciences AUTHOR
OTHERS_CITABLE اثر عصاره‌های الکلی و آبی جودوسر بر ترمیم زخم و التهابات پوستی پیش زمینه و هدف: انسان در تمام ادوار چاره‌ای جز توسل به گیاهان نداشته است. اگر چه در نیم قرن گذشته استفاده از داروهای شیمیایی به شدت رواج یافت ولی به‌سرعت آثار زیان‌بار آن‌ها بر زندگی انسان سبب گرایش مجدد به گیاهان دارویی گردید. بنابراین طی سالیان متمادی داروهای طبیعی اساس و حتی در برخی موارد تنها طریق درمان محسوب می‌شوند. هدف ما از این تحقیق بررسی اثر مواد مؤثره گیاه جودوسر بر زخم و التهاب پوستی بر روی موش صحرایی نر بالغ است. مواد و روش کار: از بذور جودوسر با دستگاه‌های تقطیر با آب و سوکسله، عصاره‌های آبی، متانولی و اتانولی تهیه شده و تعداد ترکیبات موجود در این عصاره‌ها به روش کروماتوگرافی لایه نازک تعیین شدند. در این مطالعه تجربی 30 سر موش صحرایی نر به پنج گروه شش‌تایی تقسیم‌بندی شدند، که هر یک پس از ایجاد زخم تا بهبودی کامل با پمادهای تهیه شده به‌صورت موضعی و یک‌بار در روز تحت درمان قرار گرفتند. یافته‌ها: با تهیه پماد به‌وسیله پایه کرم (اوسرین) از هر عصاره و استفاده آن، باعث کاهش تعداد روزهای درمان شده و نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده این بود که عصاره‌های آبی، متانولی و اتانولی جو دوسر بر روی زخم برشی موش‌ها باعث کاهش تعداد روزهای درمان می‌شود. به نظر می‌رسد که این عصاره‌ها باعث تسریع در تشکیل اپیدرم و بهبودی زخم شده است ضمن اینکه اثری از کلوئید و حتی اسکار مشاهده نگردید. همچنین با توجه به نتایج بدست آمده، عصاره تام جو دوسر نقش مهمی در ترمیم دارد. http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1118-fa.pdf 2011-12-15 467 473 عصاره جودوسر، ترمیم زخم، التهاب پوستی، موش صحرایی THE EFFECT OF AVENA SATIVA ALCOHOLIC AND AQUEOUS EXTRACT ON THE WOUND HEALING AND SKIN INFLAMMATION   Background & Aims : Man in all historical periods had to use domestic and medicine herbal plants. Over the last half century, the use of synthetic and chemical drugs is highly prevalent. The harmful effect of chemical drugs on human life has increased the tendency to use medicinal plants once more. The aim of this study was to investigate the effect of Avena sativa active ingredients on the wound healing and skin inflammation on the rat model.   Materials & Methods : Extract of water, methanol and ethanol Avena sativa seeds were prepared by water distillation and Soxhlet systems. The components of all samples were determinate using TLC experiment. Thirty male Wistar rats in five groups were used in this experimental study and the rats were anesthetized with Ketamin (1 mg/kg), and standard ulcer (2 cm) was induced on the shaved dorsal by scatter.   Result : The results of this experiment showed that all extracts decreased the time of wound healing significantly in comparison with the controls groups. There was no symptom of colloid even scar   Conclusion : These extracts seem to accelerate the formation of the epidermis and causes wound healing. Total extract of Avena sativa has an important role in wound healing.     Source: Urmia Med J 2011: 22(5): 484 ISSN: 1027-3727 http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1118-en.pdf 2011-12-15 467 473 Avena sativa extract Ulcer Skin inflammation Rat Hossein Nazari hossen253@yahoo.co.uk 1 Biochemistry Department, Faculty of Medicine, Semnan University of Medical Sciences, Semnan Educational Center of Jahad Keshavarzi, Semnan, Iran AUTHOR nasrin Jahanjo 2 Semnan Educational Center of Jahad Keshavarzi, Semnan AUTHOR Mehdi Safarieh 3 Semnan Educational Center of Jahad Keshavarzi, Semnan AUTHOR Mehdi Taherian 4 Semnan University of Medical Sciences, Food Science and Drug Laboratory, Semnan AUTHOR Ali Khaleghian 5 Biochemistry Department, Faculty of Medicine, Semnan University of Medical Sciences AUTHOR Abbasali Vafaei 6 Faculty of Medicine, Semnan University of Medical Sciences AUTHOR Ahmadreza Bandegi 7 Biochemistry Department, Faculty of Medicine, Semnan University of Medical Sciences AUTHOR Hadi Amrollahi 8 Microbiology Department, Faculty of Medicine, Semnan University of Medical Sciences AUTHOR Abuolfazl Mohamadi 9 , Biochemistry Department, Faculty of Medicine, Semnan University of Medical Science AUTHOR
OTHERS_CITABLE فاکتورهای عملکرد اندوتلیال و پروفایل لیپیدی در زنان و مردان مبتلا به سندرم متابولیک پیش زمینه و هدف: سندرم متابولیک مجموعه‌ای از اختلالات متابولیکی است که منجر به بیماری‌های قلبی - عروقی می‌شود. سطح بیومارکرهای عملکرد اندوتلیال و پروفایل لیپیدی، شاخص‌های مهمی در برآورد خطر بیماری‌های قلبی- عروقی به شمار می‌روند. در این تحقیق، هدف بررسی تأثیر جنسیت روی عملکرد اندوتلیال و پروفایل لیپیدی است. مواد و روش کار: 77 بیمار مبتلا به سندرم متابولیک (59 نفر زن، 18 نفر مرد) طبق معیار Adult Treatment Panel III (دارای 3 مورد از 5 مورد اندازه دور شکم بالا، تری گلیسرید بالا، فشار خون بالا، گلوکز خون ناشتای بالا و HDL-c پایین) انتخاب شدند. از روش الایزا و بیوشیمیایی، برای سنجش فاکتورها استفاده شد.یافته‌ها: شاخص توده بدن (زنان: kg/m2 97/4 ± 56/34 مردان: kg/m201/3 ± 22/30) و اندازه دور شکم (زنان: cm52/10 ± 18/110 مردان: cm 65/5 ± 06/105) در زنان بیشتر از مردان است (05/0> .(p ولی در شاخص‌های بیوشیمیایی (تری گلیسرید، کلسترول، گلوکز خون ناشتا، LDL-c و HDL-c) تفاوت معنی‌داری نداشتند. مقدار اندوتلین–1 (زنان: pg/ml22/2 ± 77/2 مردان: pg/ml 01/1 ± 56/1) در زنان به طور معنی‌داری بیشتر از مردان است (046/0=P). مقدار نیترات (NO3-)، Intercellular adhesion molecule (ICAM-1) ، -Eسلکتین و نیتریت (NO2-) در دو گروه مشابه هستند (05/0< (p.. در زنان همبستگی مثبت بین فاکتورهای اندوتلیال وجود دارد.بحث و نتیجه گیری: زنان سندرم متابولیکی چون بافت چربی بالاتری نسبت به مردان سندرم متابولیکی دارند، احتمالا در زنان فاکتورهای التهابی آزاد شده از بافت چربی نقش اصلی در ایجاد اختلال عملکرد اندوتلیال دارد.  http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1119-fa.pdf 2011-12-15 474 479 سندرم متابولیک، اختلال عملکرد اندوتلیال، زنان، مردان، پروفایل لیپیدی ENDOTHELIAL FUNCTION BIOMARKERS AND LIPID PROFILE IN WOMEN AND MEN WITH METABOLIC SYNDROME     Background & Aims : The metabolic syndrome (MS) is a clustering of risk factors of metabolic origin that increases the risk for cardiovascular disease . Endothelial function biomarkers and lipids profile determine cardiovascular disease . Aim of this study was to investigate the effect of sex on endothelial function and lipid profile.   Materials & M ethods: The present study involved 77 patients (59 women, 18 men) with metabolic syndrome that were defined according to Adult Treatment Panel III (three altered factors from five factors including abdominal obesity, elevated TG, low HDL-c, increased blood pressure, Fasting blood sugar (FBS) intolerance). Tests were detected by ELISA and biochemistry methods.   Results : Body mass index (women 34.56±4.97 kg/m2 men 30.22 ± 3.01 kg/m2) waist circumference (women 110.18±10.52 cm 105.06±5.65 cm) were higher in women with metabolic syndrome (p 0.05). Endotelin-1 was significantly higher in women with MS (p< 0.05). Intercellular adhesion molecule (ICAM-1), E-selectin, NO2-, NO3- levels were similar in women and men with MS (p> 0.05). There were positive correlations between endothelial biomarkers in women with MS.   Conclusion : Visceral obesity in women may be the major cause of metabolic syndrome. Abdominal obesity may contribute to MS through its action as an endocrine organ that produces proinflammatory cytokines .   Source: Urmia Med J 2011: 22(5): 483 ISSN: 1027-3727 http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1119-en.pdf 2011-12-15 474 479 Metabolic syndrome Endothelial function W omen Men Lipid profile Fariba Valipoor 1 , Faculty of Science, Science and Research Branch, Islamic Azad University AUTHOR Mohamad hassan Khadem Ansari 2 Faculty of Medicine, Urmia University of Medical Sciences AUTHOR Neda Valizadeh 3 Faculty of Medicine, Urmia University of Medical Sciences AUTHOR Yuosef Rasmi mhansari1@umsu.ac.ir 4 , Faculty of Medicine, Urmia University of Medical Sciences, AUTHOR
CASE_STUDY بهبودی کامل سینوویال سارکوما به دنبال کمورادیوتراپی نئوادجوانت سینوویال سارکوما سارکوم نادر اما شناخته شده بافت نرم است که تمایز اپیتلیالی دارد و 5 الی 10 درصد تومورهای بافت نرم را تشکیل می‌دهد. جراحی به صورت رزکسیون رادیکال اساس درمان در پیشگیری ازعود موضعی می با شد که حداکثر زنده ماندن 5 ساله 40درصد بوده است. در بررسی‌های اخیر میزان بالای زنده ماندن بعد شیمی درمانی و حساسیت زیاد به ایفوفوسفامید گزارش شده است. بیمار گزارش شده آقای 31 ساله‌ای است که با شکایت درد شانه راست و احساس توده از شش ماه قبل مراجعه کرده بود. بیوپسی انسزیونال اولیه حاکی از سارکوم سینوویال با تمایز کم و بدون درگیری لنفاوی بود (شکل 1). به خاطر مجاورات عروقی و عصبی تومور، ابتدا بیمار به اونکولوژیست معرفی و به مدت سه هفته طی شش دوره تحت درمان باآدریامایسین، ایفوفوسفوماید و مسنا قرار گرفت. پس از مراجعه بیمار تحت جراحی با حاشیه مطمئن قرار گرفته، محل آن با فلپ چرخشی جدار قفسه سینه و شکم پوشانیده شد. گزارش پاتولوژی جدید حاکی از وجود نکروز بدون هیچ نشانه‌ای از سلول‌های سرطانی بود (شکل 2). بعد از عمل بیمار ادامه درمان را به صورت رادیوتراپی، شیمی درمانی با دوکسی روبیسین، ایفوفوسفامید و مسنا دریافت کرد.  سینوویال سارکوما سارکوم نادر اما شناخته شده بافت نرم است که به باور آمبل با تشخیص به موقع و جراحی وسیع پیش آگهی آن مطلوب‌تر می‌شود و سیالابا به این موارد، وجود ضایعات کوچک‌تر، عدم متاستازو پاتولوژی درجه پایین را می‌افزاید. مندز بحث می‌کند که رزکسیون کامل جراحی لازم است و رادیوتراپی فقط در موارد مشکوک حاشیه عمل کاربرد دارد و شیمی درمانی به عنوان درمان کمکی نقش واضحی ندارد، هرچند خودش به خاطر پیش آگهی ضعیف عود موضعی، از آن استفاده کرده است. متا آنالیز منتشر شده در سال 1997، نقش کمکی شیمی درمانی در سینوویال سارکوما را نشان داد که زنده ماندن عاری از بیماری و کنترل موضعی بهتر شده بود. بر اساس داده‌های موجود، شیمی درمانی نئوادجوانت می‌تواند جراح را آماده عمل  توده‌های غیر قابل عمل کند. در این بیمار هم که به علت وجود توده بزرگ در محل نامناسب ،امکان آمپوتاسیون عضو وجود داشت، با شیمی درمانی نئوادجوانت جراحی کامل مقدور شد، اما نکته قابل توجه این بود که در پاتولوژی آخر اثری از سلول‌های سرطانی نبود و در واقع این نمونه درمان کامل سارکوم سینوویال بود. http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1120-fa.pdf 2011-12-15 480 481 COMPLETE REMISSION OF SYNOVIAL SARCOMA FOLLOWING NEOADJUVANT CHEMORADIATION      Synovial sarcoma (SS) is a rare but distinctive soft tissue sarcoma (STS) that displays epithelial differentiation. It consists of 5% to 10% of STSs. Surgery is the mainstay of treatment to prevent local recurrence and maximam five-year survival rate is 40 %. Recently, SS was noted to have increased post chemotherapy survival time and the sensitivity of SS to ifosfamide-based chemotherapy has been documented with encouraging results from high-dose ifosfamide therapy.   The reported case is a 31 year old man admitted with right shoulder pain and mass from 6 months ago. Primary incisional biopsy reported poorly differentiated synovial sarcoma without any sign of lymphadenopathy or distant metastasis. Due to neurovascular proximity patient referred to an oncologist and received 6 courses Adriamycin, ifo-fosfamide and mesna for 3 weeks. Then he was operated with safe margins and defects covered with thoracoabdominal rotational flap. New pathology report showed necrotic tissues but malignant cells. Then he was treated with post operative radiotherapy and chemotherapy. Amble focused on early diagnosis and the performance of wide surgical removal. Scialabba confirmed survival is associated with small lesions, absence of metastases, and histologically low-grade lesions. Méndez concluded that wide complete surgical resection is mandatory and radiotherapy will only be necessary for uncertain margins, and chemotherapy has not clear benefits as adjuvant therapy in some lesions but its employing is recommended in all cases because of the poor prognosis due to local recurrence.   According to available data neoadjuvant chemotherapy can help surgeon in inoperable cases and our patient got neoadjuvant chemotherapy and then underwent the surgery. The report of pathology was amazing because no malignant cell was found in specimen and now we present this case as a curable case of sarcoma.     Source: Urmia Med J 2011: 22(5): 482 ISSN: 1027-3727 http://umj.umsu.ac.ir/article-1-1120-en.pdf 2011-12-15 480 481 Mohamad Mozafar 1 Shahid Beheshti University of Medical Sciences AUTHOR Hamid Mirzaei 2 Shahid Beheshti University of Medical Sciences AUTHOR Hojjat Molaei Govarchin Ghale hojjat_9@hotmail.com 3 Emam Khomeyni Hospital, Chaypare, Iran AUTHOR Mohamad Ali Shahabedin 4 Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran AUTHOR